به گزارش خبرنگار مهر در زنجان، 16 اردیبهشت ماه سالروز درگذشت شاعری بزرگ و غزلسرای کم نظیر بودکه در شهر زادگاهش در روز مرگش حتی مراسمی کوچک نیز برای وی برگزار نشد.
امروز در شهر زنجان شهری که زادگاه حسین منزوی بود کسی از عامه مردم او را نمی شناسد و اگر هم می شناسد تنها در حد یک نام.
زنجان با همه جا متفاوت است اگر در ایران رسم باشد ارزش شخصیتها را بعد از مرگشان درک کنیم در زنجان حتی این امر نیز وجود ندارد و این اصل که زنجان فرزندان خود را دفع می کند همیشه مایه دلسردی دلسوزان و هنردوستان زنجانی بوده است.
نام من عشق است آیا میشناسیدم؟ / زخمیام -زخمی سراپا- میشناسیدم؟
با شما طیکردهام راه درازی را/ خسته هستم -خسته- آیا میشناسیدم؟
در کف فرهاد تیشه من نهادم، من! / من بریدم بیستون را میشناسیدم
مسخ کرده چهرهام را گرچه این ایام / با همین دیوار حتی میشناسیدم
من همانم، مهربان سالهای دور/ رفتهام از یادتان؟ یا میشناسیدم؟
او در سال ۱۳۴۴ وارد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران شد. سپس این رشته را رها کرد و به جامعهشناسی روی آورد اما این رشته را نیز ناتمام رها کرد.
اولین دفتر شعرش در سال ۱۳۵۰ با همکاری انتشارات بامداد به چاپ رسید و با این مجموعه به عنوان بهترین شاعر جوان دوره شعر فروغ برگزیده شد. سپس وارد رادیو و تلویزیون ملی ایران شد و در گروه ادب امروز در کنار نادر پورنادر شروع به فعالیت کرد.
سلطانی با ابراز تأسف از عدم برگزاری مراسم در خور شأنی برای بزرگداشت منزوی می افزاید : این شاعر فقید دیگر در کنار ما نیست و نیازی به این بزرگداشت ها ندارد ولی برگزاری چنین مراسمی نشان از قدرشناسی دست اندرکاران خواهد بود.
این شاعر زنجانی و از دوستان نزدیک "حسین منزوی" بر لزوم تشکیل بنیاد منزوی" برای معرفی هرچه بهتر و بیشتر آثار وی تاکید کرد.
سلطانی گفت: بی شک شکل گیری بنیاد "منزوی" گامی مهم در راستای شناساندن و حفظ آثار شعری این شاعر برجسته غزلسرای کشور است و مسئولان استان زنجان باید به این امر توجه جدی داشته باشند
محمد علی بهمنی از غزلسریان بزرگ کشورمان نیز در مورد منزوی گفت: حسین منزوی برای همه شاعران افق سازندگی در عرصه غزل بود.
بهمنی افزود: حسین منزوی گستره ای عظیم و غنی برای شاعران بعد از خود به یادگار گذاشت.
وی ادامه داد: اگر بخواهیم غزل بعد از نیما را بررسی کنیم باید بگوییم که هوشنگ ابتهاج (ه.ا.سایه) گویی در غزل پلی می زند و منوچهر نیستانی از این پل عبور می کند و ادامه دهنده این راه حسین منزوی است که طیف وسیعی را به دنبال خود می کشد.
با عشق در حوالی فاجعه( مجموعه غزلهای سروده شده از سال ۱۳۶۷ تا 1372) به همین سادگی (مجموعه شعرهای سپید حنجرهٔ زخمی تغزل)، دفتری از شعرهای آزاد و غزلهای سروده شده از ۱۳۴۵ تا 1349، شوکران و شکر ( مجموعه غزلی سرودهشده از سال ۱۳۴۹ تا 1367)، با عشق تاب میآورم ( شامل اشعار سپید و آزاد سروده شده از سال ۱۳۴۹ تا ۱۳۷۲با سیاوش از آتش)، ازترمه و تغزل ( گزیده اشعار، ۱۳۷۶)، از کهربا و کافور، از خاموشیها و فراموشی، این ترک پارسیگوی (بررسی شعر شهریار، حیدر بابا- ترجمه نیمایی از منظومه «حیدر بابایه سلام» سروده "شهریار " و این کاغذین جامه ( مجموعه برگزیده اشعار کلاسیک).
استادحسین منزوی پس از مدتی تحمل رنج بیماری در عصر روز 16 اردیبهشت ماه سال 73 در یکی از بیمارستانهای تهران به رحمت ایزدی پیوست.
نظر شما